در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد. کارآیی جنبه کمی و اثربخشی جنبه کیفی دارد.
در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد. کارآیی جنبه کمی و اثربخشی جنبه کیفی دارد.
مقدمه:
مفهوم سیستمهای تصمیم یار برای اولین بار در سالهای آغازین دهه 70 بوسیله اسکات مورتون تحت عنوان سیستمهای تصمیم گیری مدیریت مطرح گردید. او چنین سیستمهایی را, سیستمهای تعاملی برمبنای کامپیوتر نامید که با استفاده از دادهها و مدلها, تصمیم گیرندگان را در حل مسائل ساختار نایافته یاری میرسانند. تعریف دیگر dss به وسیله کین و اسکات مورتن به شرح زیر ارائه شده است: سیستمهای تصمیمیار منابع هوشمند انسانی را با تواناییهای کامپیوتر برای بهبود بخشیدن کیفیت تصمیمات ترکیب میکنند, آنها سیستمهایی برمبنای کامپیوتر (cbis) تصمیمگیریهای مدیریتی هستند که به مسائل نیمه ساختار یافته میپردازند. تعاریف مزبور به چهار ویژگی اصلی اشاره دارند:
1 ـ dss دادهها و مدلها را با هم ترکیب میکند.
2 ـ dssها برای کمک به مدیران در فرایند تصمیمگیری در مورد مسائل نیمه ساختار یافته و ساختار نایافته طراحی میشوند.
3ـ dssها تصمیمات مدیران را پشتیبانی میکنند و به هیچ وجه جایگزین آنها نمیشوند.
4 ـ هدف dss بهبود اثر بخشی تصمیمات است.
باید یادآوری کرد که dss اصطلاحی تفسیر بردار است, به این معنی که برای اشخاص مختلف معانی مختلف دارد و تعریف جهان شمول قابل قبولی برای dss وجود ندارد و در بسیاری ازحالات dss با توجه به ویژگیها و فواید آن توصیف میشود. مفهوم dss به خاطر استعمال غلط اصطلاح mis در سیستم بوجود آمد Mis در ابتدا مفهومی متفاوت با پردازش داده داشت. هدف mis استفاده از سیستم کامپیوتری برای کمک به مدیر در تصمیمگیری بود. ولی پس از مدتی mis بعنوان تمام فعالیتهای کامپیوتری شناخته شد. بنابراین, وجود اصطلاحی برای نشان دادن نیاز مدیر به اطلاعات, احساس گردید. یک مسئله ساختاری را به تنهایی میتوان توسط کامپیوتر با دنبال کردن یک برنامه فرعی که توسط مدیر تدارک میشود حل نمود. در حل مسائل نیمه ساختاری, مدیر بخش ساختار مسئله را با کامپیوتر حل میکند در حالیکه با آن بخش نیمه ساختاری به طور ذهنی برخورد می نماید. اگر مسئله فاقد هرگونه ساختار باشد, کامپیوترهیچگونه کمکی نمیتواند بنماید و مدیر باید به طور ذهنی به یک راه حل برسد. مفهوم سیستم پشتیبانی تصمیم متداولترین روش را برای استفاده کامپیوتر در حل مسئله در خلال سالهای دهه 1980 بوجود آمد. مدیران تشخیص دادهاند میتوانند با کامپیوتر بصورت یک تیم حل مسئله کارکنند.