مقدمه و تعریف DSS
مفاهیم اولیه:
تعاریف اولیه DSS، آن را به عنوان سیستمی معرفی می کرد که برای پشتیبانی از تصمیم گیرندگان مدیریتی در موقعیت های تصمیم گیری شبه ساختاریافته به کارمی رفتند. DSS دستیاری برای تصمیم گیرندگان بود که قابلیتهای آنان را توسعه می داد ولی جایگزین قضاوت آنان نمی شد. بخش دیگری از تعریف، متذکر می شد که سیستم می تواند مبنی بر کامپیوتر باشد، می تواند به صورت برخط و متعامل عمل کند وترجیحا قابلیت خروجی گرافیکی داشته باشد.
Little، DSS را به شکل " مجموعه رویه های مبنی بر مدل برای پردازش داده ها و قضاوت جهت کمک به مدیر در تصمیم گیری " تعریف می کند. چنین سیستمی برای موفقیت باید ساده، قدرتمند، دارای کنترل آسان، وفق پذیر، کامل در جنبه های مهم و ساده برای برقراری ارتباط باشد. آنچه در این تعریف به طور ضمنی دیده می شود، این است که سیستم، مبنی برکامپیوتر است و سرورها توسعه ای از قابلیتهای حل مساله کاربران هستند.
Moore و Chung چنین بحث می کنند که مفهوم ساختارمندی که بخشی از بیشتر تعاریف اولیه DSS است ( به این معنی که DSS می تواند موقعیتهای نیمه ساختیافته و ساخت نیافته را اداره کند )، به طور کلی معنی ندارد. یک مساله می تواند فقط با توجه به تصمیم گیرنده خاص، تحت عنوان ساختاریافته یا نیافته توصیف گردد ( یعنی تصمیمات ساختاریافته به این دلیل ساختیافته اند که ما به این شکل با آنها برخورد کرده ایم ). بنابراین آنها DSS را سیستم های قابل توسعه ای تعریف می کنند که توانایی پشتیبانی از تحلیل داده های ad hoc و مدل سازی تصمیم، با گرایش به سمت برنامه ریزی آینده و به کاررفته در بازه های برنامه ریزی نشده و نامنظم را داراست.
Bonczek، DSS را به عنوان سیستم مبنی بر کامپیوتری تعریف می کند که شامل سه مولفه متعامل است. یک سیستم زبانی (مکانیزم برقراری ارتباط بین کابر و سایر مولفه ها)، یک سیستم دانشی ( یک ذخیره دانش نهفته در سیستم در رابطه با مساله ) و سیستم پردازش مساله (پیوند بین دو مولفه دیگر).
سرانجام Ken، لغت DSS را برای موقعیتهایی که یک سیستم نهایی تنها از طریق یک پردازش تطبیقی یادگیری و ارزیابی می تواند توسعه یابد، به کار می برد.
به عنوان یک تعریف کلی می توان گفت DSS یک CBIS متعامل، انعطاف پذیر و وفق پذیر است که به طور ویژه برای پشتیبانی از راه حل مشکلات مدیریتی ساختارنیافته جهت تصمیم گیری بهتر، توسعه یافته است. این سیستم از داده ها استفاده می کند، رابط کاربر ساده ای فراهم می کند و می تواند دیدگاه تصمیم گیرندگان را هم در تصمیم گیری شرکت دهد. به علاوه DSS مدلها را به کار می برد، توسط یک پردازش تعاملی ساخته می شود، از تمام فازهای تصمیم گیری پشتیبانی می کند و می تواند شامل یک مولفه دانش باشد.
ویژگی ها و قابلیت های : DSS
1) ، عمدتا در موقعیتهای نیمه ساختیافته و ساختارنیافته با همراه کردن قضاوت انسان و اطلاعات کامپیوتری، از تصمیم گیرندگان پشتیبانی می کند. چنین مسایلی نمی توانند ( یا به راحتی نمی توانند ) باسایر سیستم های کامپیوتری یا روشها و ابزارهای کمی استاندارد، حل شوند.
2) این پشتیبانی شامل سطوح مختلف مدیریتی (از مدیران اجرایی سطح بالا تامدیران رده معمولی) می باشد.
3) این پشتیبانی برای افراد هم مانند گروهها فراهم می شود.
4) این پشتیبانی برای چندین تصمیم دارای وابستگی و/ یا ترتیبی فراهم می گردد.
5) DSS از کلیه فازهای فرایند تصمیم گیری پشتیبانی می کند : هوش، طراحی، انتخاب و پیاده سازی.
6) از فرایندها و سبکهای متنوع تصمیم گیری پشتیبانی می کند.
7) DSS با زمان تطبیق پذیر است. تصمیم گیرنده ممکن است واکنش دهنده و قادر به رویارویی سریع با شرایط متغیر باشد و DSS را برای برخورد با این تغییرات آماده کند. DSS، انعطاف پذیر است بنابراین کاربران می توانند عناصر پایه ای را اضافه، حذف، ترکیب، تغییر یا مرتب سازی دوباره کنند.
8) کاربران با آن احساس راحتی کنند. کابرپسندی، قابلیت گرافیک قوی، رابط انسان- ماشین متعامل به زبان انگلیسی می تواند اثربخشی DSS را به شدت افزایش دهد.
9) DSS به جای کارایی( هزینه ) تصمیم گیری، برای بهبود اثر تصمیم گیری تلاش می کند ( دقت، زمانبندی و کیفیت.
10) تصمیم گیرنده کنترل کامل بر کلیه مراحل فرآیند تصمیم گیری حل مساله دارد. هدف DSS پشتیبانی و نه جایگزینی تصمیم گیرنده است.
11) کاربران نهایی خودشان می توانند قادر به ساخت و تصحیح سیستم های ساده باشند.
12) DSS معمولا با مدلها به تحلیل موقعیتهای تصمیم گیری کمک می کند.
DSS می تواند به منابع داده ای، قالبها و انواع متفاوت، دسترسی داشته باشد. از سیستم های جغرافیایی گرفته تا شی گرا.
زیر سیستم های DSS:
1) زیرسیستم مدیریت داده. شامل پایگاه داده و سیستم مدیریت پایگاه داده است.
2) زیر سیستم مدیریت مدل. بسته نرم افزاری است شامل مدلهای کمی که قابلیتهای تحلیلی سیستم را فراهم می کنند. این نرم افزار معمولا سیستم مدیریت مبنی بر مدل (MBMS)نامیده می شود.
3) زیرسیستم دانش. برای پشتیبانی از هر زیرسیستم دیگر به کار می رود یا به عنوان یک مولفه مستقل عمل می کند.
4) سیستم رابط کاربر. برای ارتباط با کاربر و گرفتن دستورات از او به کار می رود.
کاربر هم به عنوان بخشی از سیستم درنظر گرفته می شود.
دلایل استفاده از سیستم DSS :
1) محاسبه سریع: کامپیوتر به تصمیم گیرنده اجازه میدهد مقادیر بسیار زیادی از داده را در مدت زمان کوتاه و با هزینه کمی پردازش کند.
2) غلبه بر محدودیتهای انسانی محاسبات و ذخیره سازی: مغز انسان در تجزیه و تحلیل اطلاعات و همچنین یادآوری آنها دارای محدودیت است.
3) محدودیتهای انسانی: قدرت حل مسئله یک فرد دارای محدودیت است.
4) کاهش هزینه: کنار هم آوردن گروهی از تصمیم گیران مخصوصاً کارشناسان ممکن است هزینه زیادی داشته باشد.
5) پشتیبانی فنی: بسیاری از تصمیمات محاسبات پیچیدهای را میطلبند.
6) پشتیبانی کیفیت: سیستمهای کامپیوتری تصمیم گیرا میتوانند کیفیت تصمیمات اتخاذ شده را بهبود بخشند.
7) رقابت: فشار رقابتی تصمیم گیری را مشکل میکند.
اهداف سیستم DSS:
هر سیستم پشتیبان تصمیم گیری دستیابی به سه هدف اصلی را دنبال میکند:
1) کمک به مدیر برای تصمیم گیری در مورد مسائل نیمه ساخت یافته
2) پشتیبانی تصمیم گیری انجام شده توسط مدیر و نه جایگزینی آن
3) بهبود کارایی تصمیم گیری و توجه بیشتر به اثر بخشی آن
هدف اصلی ایجاد یک سیستم
پشتیبان تصمیم گیری برای کمک به زمانبندی تولید خط مونتاژ نهایی است به نحوی که
تصمیم گیرنده بتواند امر هماهنگی تمامی اجزای کارخانه را طوری انجام بدهد که:
- از موجودی انبارها بتواند یک برنامه تولیدی استخراج نماید.
- از موجودیهای در جریان ساخت و انبار محصول نیمه ساخته بهترین استفاده را بنماید.
- فیدبک های لازم را در جهت تعیین بهترین برنامه خطوط مونتاژ ارائه دهد.
- پیشنهادات سفارشات جدید رد یا قبول نماید.
- در مقابل حوادث برهم زننده برنامه ریزی تولید واکنش نشان دهد.
واسط کاربری:
واسط کاربری جزئی از سیستم است که به کاربر امکان میدهد با سیستم ارتباط برقرار کند. به عبارتی بخشی از سیستم است که به کاربر امکان میدهد دانش خود را با قابلیتهای پردازشی و ذخیره سازی سیستم در هم آمیزد. واسط کاربری قسمتی از سیستم است که کاربر آن را میبیند، و از طریق آن اطلاعات، دستورها و مدلها را وارد میکند و تنها قسمتی از سیستم است که مستقیماً با کاربر در ارتباط است.
استفاده از سیستمهای DSS باعث افزایش اثربخشی فرایند تصمیم گیری خواهد شد و در واقع این نوع از سیستمها مفهوم OLAP را مورد حمایت قرار میدهند. بهکارگیری این سیستمها باعث خواهد شد هزینههای تصمیم گیری به علت استفاده از مدلهای مناسب توسط کاربر به میزان قابل ملاحظهای کاهش یابد. در واقع کاربر به جای استفاده از روشهای آزمون و خطا که روشی بسیار پرهزینه برای تصمیم گیری است قبل از اینکه هرگونه اقدام عملی را انجام دهد نتایج را در قالب مدلهای مختلف خواهد دید.
استفاده از مدلهای ریاضی به علت پیچیدگی از محبوبیت چندانی برخوردار نیست و بسیاری از تصمیم گیرندگان به علت عدم تسلط کافی به استفاده از این مدلها تمایل چندانی به بهکارگیری سیستمهای پشتیبان تصمیم گیری ندارند. برای حل این مشکل برای کار کردن با این سیستمها از واسطهای کاربری گرافیکی استفاده میشود که درک و تفسیر آنها به راحتی صورت میپذیرد.
نتیجه گیری کلی :
- یک DSS یک سیستم بسیار ضروری برای تمامی سازمانها، به ویژه مدیریت سازمان میباشد.
- در حال حاضر کاملترین سیستم برای یک سازمان، DSS میباشد.
-DSS به طور مستقیم با مدیران در ارتباط است وبا پردازش انبوهی از دادهها، گزینههای یک تصمیم را در اختیار او قرار میدهد.
-DSSدر بستر IS تعریف و پیاده سازی میشود.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.